سکوت مسکوت
شیر آب چکه میکند
پروانهای پشت پنجره تقلا
مورچهها
از غذای ماندهی دیشب
تا ملکه
بالا میروند
رادیو به خش خش افتاده
سرفه میکنند دیوارها
روی تن منی که افتادهام در بستر
وهمآلوده و گیج و ویج
این پا و آن پا میکنم در ذهن
که تو حالا شاید در فرودگاهی
با گذرنامهای مخدوش
یا در میدان انقلاب قلب مقلوب من شاید
با چهرهای خشمآلوده و
لبانی شعلهور از آتش فریاد
از بطن تا دهلیزم را راه میپیمایی
معترض از نفسهای مسموم و
به خسخس افتادهی سینهی سوراخ سوراخم
یا در اوین ذهن مذبوحم محبوس
با دستوبالی دربندِ دستبندِ دستهای بسته من
یا همینجایی
در من افتادهای زخمآلوده
لای خراش خونین زخمهایم
یا مدفون چشمانم
که شلیک گریههای کودکی مغموم و منفور و مهجور
کورشان کرده
یا شاید نیستی دیگر اما
نیمچه امیدی از شاید باشیات هر دم چکه میکند
چک چک
از شیر آب
میچکد روی تقلای پروانهای که جان داده دیگر
روی پیشانی مورچههایی که
له شده لولیدهاند روی تن هم
بی دست و پا و بی سر و چشم و گوش و دهان و حلق و بینی
لای خش خش رادیو که
میپیچد زیر سرفههای دیوارهای این خانه
دیوارهایی که مرا در خود حبس کرده
لای آجرهای به خون آغشته و
سیمان و آهک و گوگرد
و ترکهایی که دهان باز کرده و جر خورده
دارند کم کم میجوند مرا لای دندانهاشان
و رگ های مرا می درند
استخوان هایم را می کنند خورد و خمیر و
من در حال له شدن می لولم لای نیستی تو
و جای خالیات که پر شده از
سکوتی سرد و سنگین و سربی و مسکوت و سرخ
https://t.me/c/1159943138/880
محسن عظیمی
تصاویر: از مجموعهی فیگوراتیو مرگ اثر آراز رحتمی
موسیقی: قطعه بازگشت از آلبوم هفت پیکر اثر امین ناصری