تکهای از نمایشنامهی هجده نشر آماره. ۱۳۹۹
زینب: برو پاشا! برو اینارو به کسی بگو که نشناست! با چهار تا بردار خواهر قد و نیم قد باهات توی یه اتاق نیموجبی شبا نخوابیده باشه؛ گهکاریاتو از همون بچگی ندیده باشه. برو تو از همون اولش همین بودی. یه ترسوی آب زیر کاه عوضی.
پاشا یکباره عصبی به سر و صورت خودش میکوبد.
پاشا: به درک، به درک! نده، نده! خاک بر سر من، خاک بر سر من که مرد نیستم بکشم زیر گوشت تا خجالت بکشی. نده! نده، ببینم چی میشه؟ یکت به دو میشه، ها، ها؟! میشه؟ بدبخت تا کی آخه تا کی عین سگ زندگی کنیم ها؟ تا کی جلوی هر چی نامرده خم و راست شیم؟ تا کی میخوای کلفتی کنی تا کی میتونی؟
مکث
باشه رضایت نده اصلا! بکشش، بکشش ولی یادت باشه اون دنیا باید خودت جوابگو باشی که یه بچه رو به دار کشیدی! من زور خودمو زدم نذارم. به پیغمبر یه راست با اردنگی میندازت بیخ جهنم، باشه، باشه گورمو گم میکنم.
کانال تلگرامی محسن عظیمی
گزیده نوشتهها، نمایشنامهها و...
https://t.me/azimimohsen
وبگاه:
http://mohsenazimi.ir
اینستاگرام:
https://instagram.com/mohsenazimi.ir
فیسبوک:
https://m.facebook.com/azimy.mohsen
آپارات:
aparat.com/halimatida
ارتباط:
@azimimohsen1
محسن عظیمی