محسن عظیمی

«جنگ جنگ تا پیروزی» (برای دهه‌ی شصتی‌ها و به چلچلی‌رسیده‌ها)

بی‌فایده بود. هر چه امرمان کردند به معروف، معروف نشدیم. هر چه کردند نشدیم نهی... از منکر. چرا که ما برای انکار آمده بودیم؛ با یک سرود دو متر و نیمی که هر روز سرِ صف در دهانمان می‌چپاندند؛ «شد جمهوری اسلامی به پا که هم دین دهد هم دنیا به ما» نداد. نه دین داد؛ نه دنیا.

فقط جنگ را یادمان داد «جنگ، جنگ تا پیروزی» مرگ را یادمان داد؛ «مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافقین و صدام» مرگی که به شکلِ تخته‌سیاهی انتظارمان را می‌کشید هر روز، سرِ کلاس‌هایی که بوی نفت می‌دادند و بخاری‌هایی که برای ترکیدن ساخته شده بودند. معلم‌هایی که برای داد زدن. خط‌کش‌هایی که برای کتک زدن. مدادهایی که برای لای انگشت گذاشتن. نیمکت‌هایی که برای حکاکی کردن و کتاب‌هایی که فقط به دردِ لای جرز و جر دادن می‌خوردند.

نه، ما نه امر شدیم به معروف، نه نهی از منکر، چرا که هیچ‌گاه نه معروفی معلوم بود؛ نه منکری و همین بود که همه‌چیزِ ما دزدانه بود و تنها سلاح‌مان دروغ! «جنگ، جنگ تا پیروزی» تنها شعارمان شده بود و معلمِ دینی تنها کارش این بود از آتش همیشه گدازانِ جهنم بترساندمان و از خدایی بگوید که بخشنده و مهربان است اما تا سجده‌اش نکنی نانت نمی‌دهد. نه دنیایت می‌دهد نه عقبایی که معلوم نبود کدام گوری‌ست!

همین بود که از خدای معلم دینی دور شدیم و هر چی نهی‌مان کردند از منکر، باز کار خودمان را کردیم و کردیم و شعار دادیم و راه افتادیم. «جنگ، جنگ تا پیروزی» بود و ما به جای صلوات، کفترکاکل به سر می‌خواندیم و به جای عربی نالیدن، عربی قر می‌دادیم تا خود خود صبح باباکرم‌وار می‌رقصیدیم و کمرمان خم هم نمی‌شد و آخ هم نمی‌گفتیم.

«جنگ، جنگ تا پیروزی» بود و آنها که نمی‌جنگیندند کارشان امر و نهی بود و همین که می‌آمدند نهی‌مان کنند؛ گازش را می‌گرفتیم ته کوچه‌ی آشتی‌کنان و لب و لوچه‌ها آویران هم. چشم‌مان به سر کوچه، ور می‌رفتیم درهم و برهم و.... آخ که چه امری بود و چه معروفی!

آری، آری ما از نسلِ امرِ به معروف و نهی از منکر شدگانیم. از نسلِ «هشت سال دفاع مقدس» خوانانیم. از نسلِ «شد جمهوری اسلامی به پاشدگانیم» هنوز به چهل و چلچلی نرسیده بی سر و جانیم. همیشه‌ی خدا دست به دامانیم. گرسنه‌ی لقمه‌ای چرب لای نانیم. از ممد گرفته تا ثریا به ظاهر مسلمان و همه بی‌دین و ایمانیم. همیشه در حال جنگیم؛ «جنگ، جنگ تا پیروزی» و تا «انقلاب‌ِمهدی» قرار است بمانیم.

Monday, July 28, 2014 at 10:04am UTC+04:30
بازنگری: امروز
محسن عظیمی
 

         

 
© Copyright. mohsenazimi