محسن عظیمی

دستانم خالی و کوتاه است اما...

دستانم خالی و کوتاه است، نه می‌رسد به دَخل و نه خَرج و نه دراز می‌شود رو به کسی اما دلم پَرپَر می‌زند برای خرمای نخیلِ چشمانت. دستانم خالی و کوتاه است ولی قلمم پر از خون تا تزریق شود در رگ‌های خشکیده‌ی سرزمینی که قلبش نمی‌تپد دیگر. دستانم خالی و کوتاه است ولی لبم پُر از بوسه تا همین که لب تَر کنی رودی شود روان روی رودبارِ تنت. دستانم خالی و کوتاه است ولی ذهنم پُر از واژه که تا ناز کنی شانه‌به‌شانه، دست‌به‌دست چوپی‌*کشان نازت را بخرند. دستانم خالی و کوتاه است ولی در شوره‌زارِ چشمانم گُلی جا خوش کرده که زیباترین گلِ جهان است و عجیب بوی تو را می‌دهد. 

*چوپی: رقص کُردی

Saturday, August 3, 2013 at 8:10pm UTC+04:30

محسن عظیمی

         

 
© Copyright. mohsenazimi