نسل دایناسورها
بگذار رویِ لبانت لبخند شوم. قول میدهم همین که لب باز کنی قهقههای شوم تا تنِ این جهانِ گرسنه آنچنان بلرزد به خود که نسلِ آدمها منقرض شود فقط من بمانم و تو که هیچوقت آدم نمیشویم. ما همان دو دیوانهایم، جامانده از نسل دایناسورها، فرورفته در نقشِ آدمی، وامانده لابهلایِ دستوپایِ آدمهایی که دَمِشان هیچ هم گرم نیست و همیشه سلاحِ سردی به نامِ دروغ در آستین دارند که دایناسورهایِ منقوش به نقش آدمی را وادار میکنند که فریاد آتش سَر دهند.
Sunday, February 23, 2014 at 6:57am
محسن عظیمی