محسن عظیمی

تبعید

۱۵ تیر ۱۳۵۸ به این دنیا آمدم. در واقع تبعید شدم؛ به قزوین و نمی‌دانم چندم تیر ۶۹ تبعیدگاهم به سرزمین اجدادی‌ام انتقال یافت و باز در نمی‌دانم چندم تیر ۱۳۸۱ به تهران؛ تبعیدگاهی که پر از تبعیدی‌ست از اقصی‌نقاط ایران، حتی افغانستان. درهای خروجی تبعیدگاهم ایران را چهل‌قفله کرده‌اند و تنها کلیدش پول است و... این تبعیدگاه پر از تبعیدی‌هایی‌ست در وطن خویش غریب، از این تبعیدیان هستند کسانی که این را نمی‌دانند. کسانی هم می‌دانند و انکارش می‌کنند و...
دوران تبعید تهرانم که تمام شود؛ دوست دارم در بیستون دفنم کنند. تا باز گردم به وطن اصلی‌ام که:
« هر کسی کو دور ماند
از اصل خویش
باز جوید
روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و
خوش‌حالان شدم
هرکسی از ظن خود
شد یار من
از درون من
نجست اسرار من»

محسن عظیمی

         

 
© Copyright. mohsenazimi